حجابهایی که مانع استفاده از قرآن است
یکی دیگر از حجابهایی که مانع از استفاده از این صحیفه نورانیه است، اعتقاد به آن است که جز آن که مفسرین نوشته یا فهمیده اند، کسی را حق استفاده از قرآن شریف نیست. و تفکر و تدبر را به تفسیر به رای که ممنوع است، اشتباه نمودند و به واسطه این رأی فاسد و عقیدة باطله، قرآن شریف را از جمیع فنون استفاده عاری و قرآن را به کلی مهجور نمودهاند در صورتی که استفادات اخلاقی و ایمانی و عرفانی به هیچ وجه مربوط به تفسیر نیست تا تفسیر به رأی باشد.
آیا تأخیر در فرج،موجب قساوت قلب میشود؟
آنچه بر هر مؤمنی، بلکه بر هر انسانی لازم است، این است که هیچگاه، از تأخیر در فرج و ظهور منجی ناامید نباشد، بلکه باید به ریسمان صبر، چنگ زده تا به سرمنزل مقصود رهنمون شود. این صبر و استقامت، تنها از راه ایمان قلبی به خداوند متعال و اینکه او خُلف وعده نمیکند و نیز با سیر و بررسی سرگذشت امتهای پیشین که چگونه بعد از هر عسر و گرفتاری شدید، یسر و فرج الهی برایشان حاصل شد، میسر خواهد بود؛ مراجعه به فطرت و توجه به میل درونی برای ظهور منجی نیز، میتواند انسان را از یأس و ناامیدی رهانیده و به ظهور منجی امیدوار کند.
در ذیل آیه شریفه «أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّـهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ»[۱] از امام صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمود: «تأویل هذه الآیة جاء فی أهل زمان الغیبة و ایامها دون غیرهم من أهل الأزمن و ان الله تعالی نهی الشیعة عن الشک فی حجة الله تعالی، أو أن یظنوا ان الله تعالی یخلی أرضه منها طرفة عین؛ تأویل این آیه، برای مردم عصر غیبت است و زمان غیبت، غیر از سایر زمانهاست. خداوند متعال، شیعیان را از شک در حجت خود نهی کرده است و نیز نهی کرده از اینکه گمان کنند که خداوند، زمین را لحظهای از وجود حجت خود، خالی میگذارد».[۲]
پینوشتها
۱. حدید: ۱۶.
۲. الغیبة، نعمانی، ص۲۴؛ المحجة، ص۲۱۹ و ۲۲۰.
در کلاس درس امیرالمومنین(علیه السلام)
اسلام به هدایت زندگی آدمی وتاثیر بهداشت روانی در برقراری تعامل در زندگی فرد توجه دارد، پس طبیعی است که شیوه های خاصی را برای برقراری تعادل روانی ارائه کند. هدف اصلی شیوه های توصیه شده در آموزه های دینی، یاری رساندن به انسان به منظور برخورداری از روح و روان سالم است تا بتواند با توسل به بهترین راه های ممکن، با مشکلات مقابله کند و با امید به الطاف بیکران الهی به آرامش نائل شود. نگرش صحیح نسبت به مسائل و ناکامی ها موهبتی است که بواسطه آن، آدمی در برخورد با نمونه های به ظاهر موزون خلقت،زیبایی و توانایی را در آنها می بیند و حتی در زشتی ها نیز زیبایی را جست وجو می کند.
در کتاب انسان ساز نهج البلاغه با هدف کاهش فشار وارده بر انسان در رویارویی با مصائب و حوادث، شیوه ها وعملکردهایی آموزش داده می شود تا فرد با دستیابی به نتایج مطلوب، امیدواری به آینده ای روشن را کسب نماید.
یکی از زمینه هایی که در دیدگاه روان درمانگری اسلامی از جایگاه ویژه ای برخوردار است،خوش بینی و مثبت نگری می باشد.باید گفت کسی که بسیار سوءظنّ دارد، آنطور که این نوع ذهنیّت برای او عادت شده و جزء شخصیّت وی گردیده است، از نظر روانشناسی دچار نوعی بیماری روانی است که درد و رنج مداومی را ایجاد می کند و اضطراب و تشویش و نگرانی به بار می آورد. این بیماری می تواند ناشی از برخی کمبودها و ضعفهای شخصیّتی، نادیده گرفتن واقعیت ها، خیالات بی مورد، درک ناقص از وقایع، عدم آگاهی کامل از امور و به طور کلی برداشت منفی و بدبینانه از مسائل باشد.راه علاج این بیماری رفع علت است که بالطبع آن معلول نیز به مرور زمان مرتفع می گردد و راه پیشگیری از آن این است که انسان از هرکاری که سوءظنّ ایجاد می کند دوری جوید، یعنی کاری کند که حسن ظنّ بروی فراهم آید و نه سوءظنّ.
امام علی (علیه السلام) در فرمان خود به مالک اشتر چنین می نویسد: «باید کاری کنی که با آن حسن ظنّ به رعیّتت برای تو فراهم آید، چرا که حسن ظنّ رنج مداومی را از تو بر می گیرد. و همانا شایسته ترین فرد برای حسن ظنّ کسی است که از امتحانت خوب به درآمده و سزاوارترین کس برای سوءظنّ کسی است که از امتحانت بد به در آمده است.»حسن ظنّ می تواند رنج مداوم و اضطراب و نگرانی ناشی از سوءظنّ را از بین ببرد و آرامش و اطمینان خاطر را جایگزین درد و رنج کند، اما این موضوع هرگز به آن معنی نیست که انسان باید همیشه به همه چیز و همه کس حسن ظنّ داشته باشد، زیرا همانطور که در سخن امام (علیه السلام) آمده برخی افراد سزاوار سوءظنّ هستند و آن قدر قابل اعتماد نیستند که شایستة حسن ظنّ باشند.
امام (علیه السلام) در بخش دیگری از فرمان در این مورد می فرماید:«هرگز صلحی را که دشمنت تو را به آن دعوت می کند و رضای خدا در آن است رد مکن، زیرا که در صلح سپاهیانت آسایش بینند و خود هم از نگرانی ها بیاسایی و کشورت امنیّت (و آرامش) یابد. اما زینهار و سخت زینهار از دشمن، پس از آشتی با آن، زیرا چه بسا که دشمن نزدیک شده باشد تا غافلگیر کند. بنابراین دوراندیش باش و در این مورد بر حسن ظنّ به دشمن، اعتماد مکن. » (فرمان امام علی علیه السلام به مالک اشتر،ص ۱۹۵) دو نکته در دو قسمت از سخنان امام (علیه السلام) از دیدگاه روانشناسی بسیار مهم است: یکی «سزاوارترین کس برای سوءظنّ کسی است که از امتحانات، بد به در آمده است.» و دیگری «چه بسا که دشمن نزدیک شده باشد تا غافلگیرکند.
بنابراین دوراندیش باش و در این مورد بر حسن ظنّ به دشمن، اعتماد مکن.» از نکتة اول چنین می توان فهمید که انسان نباید همیشه به همه کس و همه چیز سوءظنّ داشته باشد، بلکه کسی شایستة بی اعتمادی و سزاوار سوءظنّ است که بی اعتمادی وی عملاً از طریق آزمایش به اثبات رسیده باشد و لذا باید گفت کسی که دچار سوءظنّ مداوم است از سلامت عقلانی و روانی لازم برخوردار نیست. در قسمت دوم سخن، بی اعتمادی دشمن مورد تأکید است، آنهم دشمن یک کشور یا یک ملت.
دشمن همیشه در کمین است تا با نیرنگ های گوناگون، حتی از طریق صلح، از اصل غافلگیری استفاده کند. بنابراین در مورد دشمن همیشه باید به هوش بود چراکه دشمن، دشمن است و لذا شایستة اعتماد و سزاوار حسن ظنّ نیست. انسان علاوه بر آنکه نباید بدون دلیل معتبر و موثق به کسی سوءظنّ کند، خود نیز نباید کاری کند که مورد سوءظنّ دیگران قرار گیرد. علی(علیه السلام) در این مورد به مالک می نویسد: «اگر مردم دربارة تو گمان بیداد بردند، عذر خویش را برای آنان توضیح ده و با توضیح خویش (سوء) ظنّ های آنان را از خود دور کن.» (همان ص ۱۹۴) مقام و موقعیت اجتماعی، نوع شغل، نحوة برخورد با دیگران و به طور کلی روش زندگی در ایجاد حسن ظنّ یا سوءظنّ دیگران نقش اساسی دارند.
این مساله برای مسئولان، مدیران و کارگزاران جامعه که نحوة کارکردشان در معرض دید و قضاوت مردم قرار دارد از اهمیت خاصی برخوردار است. «هرکس خویش را در معرض بدنامی قرار دهد، نباید کسی را که به او بدگمان می گردد ملامت کند.» (نهج البلاغه، ترجمة اسدالله مبشری ص ۳۶۸)لذا اگر مسئولی کاری کند که مورد سوءظنّ قرار گیرد نباید سوءظنّ کنندگان را ملامت کند. نحوة کارکرد مدیران و مسئولان جامعه، چه خوب باشد و چه بد، معمولاً نظراتی را در بین مردم ایجاد می کند و سخنانی را مطرح می سازد.
در فرمان امام علی(علیه السلام) به مالک اشتر چنین می خوانیم: «مردم به کارهای تو همانگونه نظر می کنند که تو به کارهای حکمرانان پیش از خود نظر می کردی و دربارة تو همان خواهند گفت که تو دربارة آن حکمرانان می گفتی.» (نامه امام علی علیه السلام به مالک اشتر،ص۱۳۳) این سخن، گویای این حقیقت است که دهن مردم را نمی توان بست و وقتی هم سخنی از دهن کسی بیرون می آید از اختیار او خارج می شود و او دیگر هیچ قدرت و کنترلی بر آن سخن ندارد. البته در اینجا یادآوری این نکته نیز لازم است که سوءظنّ در برخی موارد از بدترین گناهان و زشت ترین ظلم هاست. بنابراین انسان باید چنان کار و زندگی کند که نه سوءظنّ به دیگران بروی فراهم آید و نه خود مورد سوءظنّ دیگران قرار گیرد.
زیبایی های ماه رمضان
انشاء الله ماه رمضان برای ما مبارک باشد. کیمیا ممکن است یک ماده یا یک علم و صنعتی باشد. رمضان کیمیاست زیرا نفسی که در ماه رمضان کشیده می شود ثواب دارد. ماه رمضان وصل به قرآن است. اگر شما یک آیه قرآن را بخوانید مثل این است که کل قرآن را خوانده اید. یعنی ثواب ختم قرآن را دارد. در ماه رمضان دعا مستجاب می شود. و خواب عبادت است.
ما می توانیم با یک نیت خالص همه چیز را کیمیا کنیم. مثلا می گوییم: خدایا به همه ی جوانان همسر خوب بده یا به همه کسانی که فرزند ندارند، فرزند عطا کن. ما با این ها می توانیم خودمان را کیمیا کنیم. در دعای ماه رمضان داریم :خدایا همه ی فقرا را ثروتمند کن ،خدایا همه ی گرسنگان را سیر کن ،خدایا کل …
در جمهوری اسلامی عده ای گفتند :نه لبنان نه غزه ،جانم فدای ایران. ما گفتیم که ما در ماه رمضان می گوییم :همه ی … حالا این شعار را می دهید؟ این اشتباه است. رمضان به هر چیز که برخورد کرده است آنرا کیمیا کرده است. ممکن است که در سخنرانی کردن در مسجد ،دویست نفر مستمع باشند ولی سخنرانی کردن در تلویزیون میلیون ها مستمع دارد پس تلویزیون کیمیاست، نیت خالص کیمیاست. معامله با خدا کیمیاست. مردم ، چیز کم را قبول نمی کنند ولی خداوند ذره ای خوبی را قبول می کند فمن یعمل مثقال ذرة . مردم خوبی را با مبلغی( سوت و صلوات ) می خرند ولی خدا خوبی ها را به مبلغ بهشت می خرد. مردم جنس معیوب را نمی خرند ولی خدا جنس معیوب را هم می خرد. در دعای بعد از نماز داریم که خدایا این نماز من بود ،اگر رکوع و سجود آن عیبی داشت آنرا ندیده بگیر.
پس ایمان به خدا کیمیاست. ما اشتباه می کنیم که با غیر از خدا معامله می کنیم. مرحوم مطهری به من می گفت که این دعای ماه رجب را هر روز بخوان: باختند آنهایی که با غیر از خدا معامله کردند. بسیاری از افراد ماه رمضان سال پیش بوده اند ولی امسال نیستند. درسال گذشته عده ای روزه گرفتند و عده ای روزه را خوردند، برای هر دو نفر آنها گذشت. اگر شما از دیدنی حرام چشم پوشیدی ثواب آن تا ابد برای شما می ماند و اگر دیدنی حرام را نگاه کردی ،فقط خودت را راضی کردی. ما می توانیم کارهای لحظه ای را به ابد تبدیل کنیم. وقتی ما آب خنک به صورت مان می زنیم که حال مان خوب بشود، این یک لحظه است ولی اگر قصد وضو کردیم ثواب آن تا ابد می ماند. آب همان آب است ولی نیت فرق می کند.
ما دائما در حال انتخاب هستیم: حق یا باطل، امام حسین(ع) یا یزید. تمام ماه رمضان برکت است. در قرآن داریم که کتاب قرآن مبارک است ،درمکه نازل شده است که مبارک است ، از خدای مبارک است و قلب پیامبر مبارک است. ما چقدر از این قرآن استفاده می کنیم؟ گاهی فرش را طوری می بافند که یک اثر هنری می شود و گاهی آنرا بعنوان جُل می بافند که به درد هیچ چیزی نمی خورد.
مذهبی ها سعی کنند که افراد غیر مذهبی ها را همراهی کنند. در افطاری ها سعی کنیم که افراد جدید را دعوت کنیم. اگر شما من را دعوت کردید و من هم شما را دعوت کردم ، فایده ای ندارد، باید تولید داشته باشیم. خوب است که شما افطاری را به بچه های محل یا دوستان فرزندتان بدهید حتی اگر روزه نباشند. سعی کنیم که کارهای خیر را در شب بیست و سوم ماه رمضان انجام بدهیم زیرا این شب از هزار شب بهتر است. پس هر کار خیری که در این شب انجام بدهیم، ثوابش هزار برابر می شود. خوب است که خمس ،زکات و سهم امام را در این شب بدهیم یا آنرا کنار بگذاریم. نباید شب بیست و سوم را از دست بدهیم. و باید از تمام ساعات آن استفاده کنیم. خانم های هنرمند از پوست پرتقال هم مربا درست می کنند و خانم های بی هنر بهترین برنج ایرانی را هم کوفته می کنند.
ماه رمضان برکاتی دارد: یکی سحرخیزی است ،بیشتر مردم در سحر خواب هستند ولی در ماه رمضان سحرخیز می شوند. دیگر اینکه در طول سال خوردن ثواب ندارد ولی خوردن سحری ثواب دارد و مستحب است تا بتوانیم فردا روزه بگیریم. آمیزش زن و شوهر در اول ماه مکروه است ولی شب اول ماه رمضان مستحب است. زیرا خدا می خواهد که روز اول ماه رمضان به نامحرم دست دراز نکنیم. پس باید خودمان را از حلال شارژ کنیم که قدرت کنترل داشته باشیم.
برکت دیگر ماه رمضان نظم است. در ماه رمضان همه در سر افطار غذا می خورند. این نظم زیباست. خوردن افطار لذت دارد حتی با نان خالی زیرا این یک لذت معنوی است که انسان بنده ی خدا بوده است. دعای دم افطار یک سطر است زیرا فرد گرسنه است :خدایا برای تو روزه گرفتم، برای تو افطار می کنم و به توکل می کنم. بعد از افطار دعای افتتاح خوانده می شود که چند صفحه است ،بعد از کمی خوابیدن دعای ابوحمزه ی ثمالی خوانده می شود که حدود یک ساعت است. پس این دعاها براساس ظرفیت، حوصله و حال ما تنظیم شده است.
آقایی مسخره می کرد که در مفاتیح دعای ساعت اول و ساعت دوم و … نوشته شده است. یعنی باید دائم دعا خواند در حالیکه دنیا دارد به فضا می رود. آیا این دین است؟ من به ایشان گفتم که شما معنای آنرا نفهمیدید .اینکه ما برای هر ساعتی دعایی داریم یعنی اینکه شما هر وقت بخواهید دعا بخوانید، دعا وجود دارد نه اینکه تمام ساعات روز را دعا بخوانید. داروخانه ی شبانه روزی معنی اش این نیست که شبانه روز دارو بخرید بلکه معنی اش این است که هر ساعتی که خواستید دارو بخرید، داروخانه باز است. پس مفاتیح معنایش این نیست که شبانه روز دعا بخوانید بلکه معانی این است که هر ساعتی خواستید می توانید دعا بخوانید. مثلا فردی خلبان است یا راننده است و هر ساعتی وقت دعا خواندن ندارد ولی هر زمانی که وقت داشته باشد می تواند دعا بخواند.
بعد از انقلاب، پزشکی ایران خیلی رشد کرده است. قبل از انقلاب پولدارها برای مداوا به خارج از کشور می رفتند. تاجر پیری را در بیمارستان خارج بستری کردند. او در نیمه شب از خواب بلند شد و دید که برای او نوشته اند که اگر نیمه شب از خواب بیدار شدی، فلان شماره را بگیر. پیر مرد شماره را گرفت و از او پرسیدند که شما مشکلی دارید که تماس گرفته اید .او گفت :خیر، من می خواهم پنج صحبت کنم. آنها یک شعر فارسی را برای پیرمرد خواندند و یک جوک هم گفتند و یک دقیقه هم از مسیحیت تبلیغ کردند. دنیای کلیسا برای پیر ایرانی غریب مسلمان ،برنامه پنج دقیقه ای دارد. خدا هم برای تمام ساعات ما برنامه دعا دارد. این خیلی زیباست.
یکی دیگر از برکات ماه رمضان که زیباست همگانی بودن آن است. وقتی همه با هم روزه می گیرند، روزه راحت تر می شود. مشکلات وقتی عمومی شد، دلنشین می شود.
اگر کسی بیمار است و احساس ضرر می کند و نمی تواند روزه بگیرد، جای حسرت ندارد زیرا خدا فرموده که قضای آنرا بگیرد و آنرا جبران کند. اگر پزشک متخصص متعهد گفت که نباید روزه بگیرید ،حرف او را گوش کنید.
وقتی می خواستند امام خمینی را به ترکیه تبعید کنند امام بین دوسرهنگ نشسته بود. امام نماز صبحش را نخوانده بود. آنها گفتند که ما نمی توانیم شما را بین راه پیاده کنیم، باید در فرودگاه پیاده کنیم. امام گفت که بگذارید من بر خاک تیمم کنم و از ماشین هم پیاده نمی شوم. و در ماشین نماز می خوانم. امام در ماشین نماز خواند. نقل شده است که امام فرموده بود که ممکن است در کل نمازهای من، خدا این نماز را قبول کند. البته هر کس که رنگش پریده و گرسنه شده است ،نباید روزه را بخورد . ضرر با بی حال شدن فرق دارد.
از بيانات حجت الاسلام و المسلمين حاج آقا قرائتي در برنامه سمت خدا
پيام جزء دهم
در برابر کسانی که به هیچ قراردادی پایبند نیستند محکم بایستید
وَ إِن نَّکَثُواْ أَیْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُواْ فیِ دِینِکُمْ فَقَاتِلُواْ أَئمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ(12- توبه)
زندگی مسلمت آمیز در کنار تمام انسانها از قوانین بینالمللی قرآن است اما اگر عدهای که معمولاً سران یک کشور و ملتند به هیچ یک از قراردادهایی که با حکومت اسلامی بستهاند پایبند نبودند آنگاه قرآن که مدافع عزت و شرف انسانهای با خداست دستور مقابله جدی با آنها را میدهد.
دستور اول: تا زمانی که آنها به قراردادهایی که با شما بستهاند پایبند بودند شما هم پایبند باشید؛ « فَمَا اسْتَقَمُواْ لَکُمْ فَاسْتَقِیمُواْ لهَُمْ»
دستور دوم: اگر آنها هم چنان به پیمان شکنی خود ادامه دادند و عهد خود را زیر پا گذاشتند و آئین شما را مورد مذمت قرار داده و به تبلیغات سوء خود ادامه دادند؛ شما با رهبران این گروه کافر پیکار کنید؛ زیرا آنها ارزشی برای قرارداد قائل نیستند. تا شاید به این شدت عملی که شما به خرج میدهید از کار خود پشیمان شوند و دست بردارند.
آیه 8 سوره ممتحنه
آیه 7 سوره توبه