دو مشکل بزرگ در جامعه ما وجود دارد :
نخست اینکه همه من هستیم و ما را به رسمیت نمیشناسیم ،
و دوم اینکه کتاب نمیخوانیم .
فرم در حال بارگذاری ...
هويت ما با مهدويت شكل ميگيرد
علامه مصباح يزدي می فرماید: هويت ما با مهدويت شكل ميگيرد، چرا كه روحانيت به معناي سربازي براي امام زمان(عج) است كه اگر آن را حذف كنيم چيزي براي روحانيت نميماند و هرچند موضوع مهدويت در كنار ديگر موضوعات مورد نياز قرار ميگيرد، اما اين موضوع، حداقل براي ما به عنوان روحاني، از اولويت خاصي برخوردار است.
وي هدف دشمن را نه تصاحب نفت و ممانعت از هستهاي شدن ايران، بلكه گرفتن دين جوانان دانست .حضرت امام (ره) اين مسأله را به خوبي دريافت، اما اگر وظايف بر اساس تقسيم كار مشخص شود، تنها قشري كه وظيفه حفظ مرز ايمان جوانان را دارد، روحانيت است.
سلام
موفق و پیروز باشید .
التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج
فرم در حال بارگذاری ...
حضرت على عليه السلام می فرمایند
مَن نامَ عَن عَدوّه إنتَبَهتَهُ المکائِدُ؛
هر کس از دشمن خود غافل شود دسیسه ها او را به خود آورد
(غررالحکم ص33)
این حدیث هم زیبا بود کلا خوشم اومد از مطالب جدیدی که گذاشتی خصوصا مطالب راجع به کتابخونی
فرم در حال بارگذاری ...
حدیث محک مومن و منافق با علی(ع)
قول الرسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : «لا يحبك إلا مؤمن، ولا يبغضك إلا منافق»
مدارک حدیث:
صحيح الترمذي: 5/306 ح3819 ط دار الفكر، خصائص أمير المؤمنين للنسائي: 27 ط التقدم العلمية بمصر وص105 ط الحيدرية وص44 ط بيروت، سنن النسائي: 8/116، ترجمة الامام علي بن أبي طالب من تاريخ دمشق لابن عساكر الشافعي: 2/188 حديث 671 و674 و675 و678 و680 و683 و684 و686 و687 و688 و689 و690 و691 و692 و693 و694 و695 و702 و703، أسد الغابة: 4/26، حلية الأولياء: 4/185 وصححه وذكره بطرق مختلة، ميزان الاعتدال للذهبي: 2/41، الاستيعاب لابن عبدالبر بهامش الاصابة: 3/37، مجمع الزوائد للهيثمي: 9/133، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد الحنفي: 4/520 ط1 بمصر 20/221 ط مصر بتحقيق محمد أبو الفضل، مناقب علي بن أبي طالب لابن المغازلي الشافعي: 190 ح225 و226 و228 و229 و331 ط1 بطهران، ينابيع المودة للقندوزي الحنفي: 47 و48 و182 ط اسلامبول وص52 و53 و215 ط الحيدرية، كنوز الحقائق للمناوي: 38 و171 بدون ذكر المطبعة وص46 و192 ط بولاق بمصر، منتخب كنز العمال بهامش مسند أحمد: 5/30، كنز العمال: 15/157 ح444 ط2، الرياض النضرة: 2/284. ونقله في احقاق الحق ج7 عن: مسند أحمد: 1/95 ط الميمنية، علل الحديث لأبي حاتم: 2/400، سنن البيهقي: 2/271 ط الميمنية، طبقات الحنابلة: 1/320، تاريخ بغداد للخطيب البغدادي: 8/417 و: 14/426،
جالب است ،آنوقت پیشوای وهابی ها (ابن تیمیه) می گوید قاتل علي بن ابي طالب(ع) (ابن ملجم )از عابدترين مردم بود و از عالمان و دانشمندان بود.
فرم در حال بارگذاری ...
شیوه ها و سیاست های تبلیغی زینب علیه السلام
چنانچه عاشورا را پدیده ای بدانیم که به وجود آورنده آن حسین بن علی علیهما السلام باشد پرورش دهنده این پدیده زینب دختر علی علیهما السلام خواهد بود.
وظیفه ی مهم او پس از عصر عاشورا، پاسداری از نهضت خونین امام حسین علیه السلام و رساندن پیام «هیهات منا الذله » او برای جهانیان است.
او راه سخت و دشواری را در پیش دارد. او باید در بین جمعیتی سخن بگوید که گویی گوششان ناشنوا و چشمانشان نابیناست و در حماقت و نادانی کامل به سر می برند.
او باید از این پس آگاهانه بیاندیشد و تصمیم بگیرد و باید از هر حال و شرایط و از هر وضعیت و موقعیت خوب استفاده کند و با زبان حال و قال آنان را از غفلت بیدار کند و به آنان آگاهی و شناخت بدهد تا احساس مسئولیت کنند و آنگاه خواه ناخواه شورش و انقلاب پدید آید.
خطبه های آتشین و بلند پایه ی حضرت زینب (س) همه نقشه های شوم یزیدیان را بر آب کرد و همچون رعد و برق، روشنگر و کوبنده بود که تمامی بافته های سی و چند ساله ی بنی امیه را از بین برد و شورشی بنیادین علیه بنی امیه برنامه ریزی کرد و کاخ امویان را برای همیشه لرزاند و واژگون کرد.
سیاست ها و شیوه های تبلیغی آن بانوی بزرگوار:
1- گریه و فغان و برپایی مجالس عزاداری و سوگواری:
پس از این که امام علیه السلام و اصحاب باوفایش به شهادت رسیدند زینب (س) به سرعت به طرف میدان حرکت کرد و وقتی که بدن خونین و پاره پاره برادر را دید شیوه کنان گفت:
«وا اخاه وا سیداه وا اهل بیتاه و سپس گفت: لیست السماء اطبقت علی الارض ولیت الجبال تدکدکت علی السهل » (1) .
«ای کاش آسمان بر زمین ویران می شد و ای کاش کوه ها از هم می پاشیدند و به بیانان ها می ریختند.» و زمانی که به پیشنهاد شمر لعین کاروان اسیران را از کنار بدن های قطعه قطعه شده ی شهیدان عبور می دادند و زینب (س) پیکر شهدا و بدن پاره پاره شده برادرش را دید خم شد و بدن پاره پاره برادر را در آغوش گرفت و دهانش را روی حلقوم بریده برادر نهاد و می بوسید و می گفت:
«یا اخی لو خیرت بین الرحیل والمقام عندک لاخترت المقام عندک ولو ان السباع تاکل من لحمی » (2) .
«برادرم، اگر مرا بین سکونت در کنار تو - کربلا - و بین رفتن به سوی مدینه مخیر می نمودند، سکونت در نزد تو را برمی گزیدم، گرچه درندگان بیابان گوشت بدنم را بخورند.
و در برخی از مقاتل آمده است: در این هنگام رو به مدینه کرده و می گوید:
«وا محمداه صلی علیک ملائکة السماء، هذا حسین مرمل بالدماء مقطع الاعضاء وبناتک سبایا» (3) .
فریاد ای محمد صلی الله علیه و آله درود فرشتگان آسمان بر تو باد این حسین تو است که در خون غوطه ور است، اعضایش قطع شده و دختران تو به عنوان اسیر عبور داده می شوند…» راوی می گوید: زینب کبری - سلام الله علیها - به گونه ای روضه خواند و گریه کرد که:
فابکت والله کل عدو وصدیق (4) «سوگند به خدا هر دوست و دشمن از گریه و گفتار زینب (س) گریه کرد» .
محتشم کاشانی در دوازده بند معروف خود در این باره چنین سروده است:
«ناگاه چشم دختر زهرا در آن میدان بر پیکر شریف امام زمان فتاد
بی اختیار نعره ی «هذا حسین » از او سر زد چنان که آتش ازو در جهان فتاد
پس با زبان پرگله آن بضعة الرسول رو در مدینه کرد که یا ایها الرسول
این کشته فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
این خشک لب فتاده ی دور از لب فرات کز خون او زمین شده جیحون حسین توست
این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست
این قالب طپان که چنین مانده بر زمین شاه شهید ناشده مدفون حسین توست » (5)
آنچه از این گونه اقدامات آن حضرت به دست می آید. این است که او می خواهد با این ناله های جان سوز ولی آگاهانه و بیدار کننده.
درس های آموزنده به لشکریان فرومایه دشمن دهد او باید به آنان بفهماند که چه جنایت هایی کرده اند و باید به آن لشکر جنایت کار کوفه بفهماند که جنگ شان، جنگ با قرآن، آورنده قرآن، و ایمان آورندگان به قرآن بوده است.
او می خواهد با این ناله های جان سوز عواطف و احساسات مردم را تحریک نماید و آنان خود به خود علیه استبداد و یزیدیان قیام و شورش کنند و می بینیم که چنین کرد.
مدتی که در شام اقامت داشت در محله ای به نام «دار الحجارة » مراسم عزاداری برپا کرد و آن چنان عزاداری و نوحه سرایی و گریه و زاری می کردند که مردمی که در آنجا شرکت می کردند تصمیم گرفتند به خانه یزید هجوم برند و او را به قتل برسانند (6) .
و باز آن بانوی ستمدیده را می بینیم که پس تحمل آن همه مصیبت ها و رنج ها به مدینه بازگشته و در شهر پیامبر صلی الله علیه و آله و در خانه خود به سوگواری بر امام علیه السلام و دیگر یاران او می پردازد، در این مراسم عزاداری، هر روز گروه گروه از زنان مدینه به خدمت آن حضرت آمده، ضمن تسلیت به ایشان، به ندبه و گریه می پردازند تا آنجا که به تدریج زنان قبایل و عشایر، تصمیم به خونخواهی شهدای کربلا می گیرند و قیام می کنند (7) .
...
2- خطابه و سخنرانیهنگامی که کاروان اسیران، در آن جو پر از ظلم و خفقان به کوفه رسید، زنان، مردان و کودکان کوفه همه به معابر آمده تا مغلوبین و اسراء را تماشا کنند، برخی ناراحت و برخی بهت زده و گروهی از شدت تاثر اشک می ریختند.
حضرت زینب (س) موقعیت را تشخیص داد و نگاهی به مردم کرد و با اشاره خواست همه سکوت کنند و با انتخاب بهترین فرصت ها و زیباترین کلمات و جملات و با شجاعتی بی نظیر و علی وار بر مسند خطابه ایستاد.
فرازهایی از خطبه های آن مظلومه را در این قسمت نقل نموده و به تحلیل برخی از نکات آن می پردازیم:
«الحمد لله والصلوة علی ابی محمد و آله الطیبین الاخیار، اما بعد یا اهل الکوفه، یا اهل الختل والغدر ا تبکون؟ فلا رقات الدمعة و لا هدات الرنة، انما مثلکم کمثل التی نقضت غزلها من بعد قوة انکاثا تتخذون ایمانکم دخلا بینکم، الا و هل فیکم الا الصلف و النطف و الصدر الشنف و ملق الاماء و غمز الاعداء و هل انتم الا کمرعی علی دمنة او کفضة علی ملحودة..» . (8) .
«حمد و سپاس مخصوص خداوند است و درود بر پدرم محمد و اهل بیت پاک و برگزیده او باد، اما بعد هان ای مردم کوفه ای اهل نیرنگ و فریب، گریه می کنید؟ ای کاش هیچ گاه اشک چشمهایتان تمام نشود و هرگز ناله هایتان خاموش نگردد، همانا مثل شما مثل زنی است که رشته ی خویش را پس از خوب تابیدن، باز می کرد، شما سوگندهای خود را دست آویز فساد، در میان خویش قرار داده اید، آیا در شما جز چاپلوسی و آلودگی و سینه های پرکینه و تملق گویی کنیزان و خریدن ناز دشمنان دین، خصلتی هست؟ مثل شما، مثل گیاه و علفی است که در مزبله می روید یا نقره ای آلایش قبیری به آن عوده می شود…
او در ابتدای خطبه از پیامبر صلی الله علیه و آله تعبیر به پدر می کند و با انتخاب این کلمه، می خواهد خود و قافله اسیران را معرفی کند و نسبت خویش را با پیامبر روشن سازد تا همگان دریابند اهل این قافله از کدام دودمان و قبیله اند و از این راه افکار و احساسات مردم را در اختیار بگیرد و مردم آنان را با دیده اسیر ننگرند و سپس به بزرگترین نقطه ضعف کوفیان یعنی سست عنصری و پیمان شکنی آنان اشاره می کند و با این کلمات و جملات می خواهد آنان را بر این خصلت آگاه سازد.
و در فرازی دیگر از خطبه با نگرش دقیق و ظریف با صفاتی همچون «درمان دردها» ، «چراغ راه امت » ، «پناهگاه جمع » و… به معرفی شخصیت امام علیه السلام می پردازد تا جای شک و تردیدی برای آن قوم سست عهد باقی نماند. او همچنان با مردم سخن می گفت و آنان را کشنده حسین علیه السلام و خانواده پیامبر صلی الله علیه و آله معرفی می کرد. سخنان او کاملا صحنه را تغییر داد تا آنجا که صدای مردم کوفه به گریه بلند شده بود. زنان موهای خود را افشان کرده بودند و خاک بر سر و روی خود می ریختند.
او صحنه ی دیگری از قیامت را در برابر مردم قرار داد، در آن روز مردم کوفه از شنیدن این سخنان، همچون ستمکاران در قیامت، حیران و سرگردان شده و دست های خود را به دهان می گزیدند (9) .
آن استاد بی معلم نه تنها با مردم کوفه سخن گفت و آنان را بر آن کار زشتی که مرتکب شده بودند ملامت و سرزنش کرده، در دار الاماره ابن زیاد نیز چنان نیرومندانه ایستاد و پرخاش گرانه سخن گفت و او را حقیر و کوچک شمرد که توان سخن گفتن را از او گرفت.
و پس از ورود به شام و حضور در مجلس یزید با سخنان علی گونه اش چنان او را رسوا کرد و او را به گریه واداشت که توان پاسخ گفتن از او سلب شد.
3- سیاه پوشی
یکی از عواملی که سبب موفقیت زینب (س) شد عقل و تدبیر او بود، اصلا قبل از این که عاشورایی و اسارتی در کار باشد، زینب به عقل و تدبیر معروف و مشهور بود به طوری که به او القاب، عقیله بنی هاشم عقیلة النساء و… لقب داده اند.
عقل و تدبیر زینب به گونه ای بود که توانست در کارهایش بیشتر موفق شود و در غیر این صورت نمی توانست در برابر یزید و اطرافیان حیله باز و مزورش موفق شود.
از جمله کارهای مدبرانه حضرت زینب (س) برگزاری مجالس سوگواری و عزاداری در شام و مدینه و دستور وی مبنی بر سیاه پوش نمودن محمل ها بود که فرمود:
«اجعلوها سوداء حتی یعلم الناس، انا فی مصیبة وعزاء لقتل اولاد الزهراء (س)» .
«محمل ها را سیاه پوش کنید تا مردم بدانند که ما در مصیبت و عزاداری برای کشته شدن فرزندان زهرا هستیم » .
هر چند این گونه امور از نظر دشمنان ساده و بی ارزش بود ولی در حقیقت همین کارهای باارزش زمینه ساز قیام و انقلاب مردم علیه قاتلان امام حسین علیه السلام بود که توانست کاخ یزیدیان را متزلزل کند.
4- رفتارهای عالمانه
یکی از عوامل موفقیت زینب (س) در رساندن پیام حسین علیه السلام به جهانیان، تبلیغ با عمل بوده است او همواره تلاش می کرد که به وظیفه الهی خود عمل کند و در رعایت حلال و حرام الهی هیچ گونه سهل انگاری نمی کرد و از هیچ وظیفه شرعی فروگذار نمی کرد.
نقل است که وقتی اسرا را وارد کوفه کردند، مردم کوفه از روی ترحم به اطفال و اسیران نان و خرما می دادند، ام کلثوم (10) فریاد می زد: ای اهل کوفه! صدقه بر ما حرام است و آنان را از دست و دهان بچه ها می گرفت و به سوی مردم می انداخت (11) .
حتی حاضر می شود نان و غذای خود را بین بچه ها تقسیم کند و سه روز یا بیشتر چیزی نخورد ولی اجازه نمی دهد که ذره ای از صدقه را تناول کنند.
یکی از موارد عملی تبلیغ حضرت زینب (س) حفظ حجاب است، او نه تنها در حالت عادی، بلکه در بحرانی ترین لحظات زندگی اهتمام زیادی در حفظ خود از انظار و دیده های مردم داشت.
راوی می گوید: وقتی از حج برمی گشتم، وارد کوفه شدم، دیدم اسرا را وارد کوفه کرده اند امام سجاد علیه السلام را دیدم که بر شتری بدون روپوش سوار بوده و از پاهایش خون جاری بود در این هنگام بانویی را دیدم که بر شتری برهنه سوار است، سؤال کردم، او کیست؟
گفتند: زینب کبری است. فریاد می زد: ای مردم چشم های خود را از ما بپوشانید آیا از خدا و رسولش حیاء نمی کنید که به حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالی که پوششی ندارند می نگرید (12) .
او می خواهد با عمل و رفتار خود به جهانیان بفهماند که حسین علیه السلام و یارانش برای احیای احکام الهی شهید شده اند و زنان و کودکانش به همین دلیل به اسارت می روند و بنی امیه و دستگاه حاکمه یزید نسبت به احکام الهی نه تنها بی اعتنا هستند بلکه احکام الهی را واژگون کرده اند.
5- دعا و عبادت
یکی دیگر از شیوه های تبلیغی حضرت زینب - سلام الله علیها - دعا و عبادت است. او همواره می دانست که دشمنان در انتظارند تا کوچک ترین واکنش یا کلامی را جستجو کنند که نشانه ای از ضعف خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله باشد و از این رو او برای این که دشمنان را مایوس کند در روز یازدهم وقتی که در کنار جسد برادر آمد توقف کرد و با خلوصی خاص متوجه خدا گردید و عرض کرد:
«اللهم تقبل منا قلیل القربان » (13) خداوندا این قربانی کوچک را از ما قبول کن.
از دعایی که حضرت زینب (س) نمود می توان دریافت که با همه این مصایب و مشکلات باز هم در برابر توفان های کوبنده ایستاده است و با خدای خود می گوید: «یا عماد من لا عماد له ویا سند من لاسند له یا من سجد لک سواد اللیل وبیاض النهار وشعاع الشمس وحفیف الشجر ودوی الماء یا الله، یا الله، یا الله » (14) .
ای پناهگاه آن که جز تو پناهی ندارد، ای تکیه گاه آن که جز تو پشتوانه ای نمی شناسد، ای خدایی که سیاهی شب و سپیدی روز و روشنایی خورشید و صدای آرام درخت و آب بر تو سجده می کنند، ای خدا، ای خدا، ای خدا. و نیز در خطبه ای که در مجلس یزید بیان کرد این گونه دعا می کند:
«… اللهم خذ بحقنا وانتقم من ظالمنا واجعل غضبک علی من سفک دمائنا ونقض دماؤنا وقتل حماتنا وهتک عنا سدولنا» (15) .
خدایا حق ما را باز گیر و از آن کس که به ما ستم کرد انتقام بگیر و خشم خود را بر کسی که خون های ما را ریخت و عهد ما را شکست، و یاران ما را کشت و از ما پرده دری کرد فرود آر.
6- بکارگیری اصول روان شناسی
لازم به ذکر است گرچه اصول روانشناسی در تبلیغ به صورت کلاسیک از ابتکارات علوم معاصر است ولی در تبلیغات اصیل آسمانی نیز مورد توجه قرار گرفته است و سیره رهبران و ائمه اطهار علیهم السلام نشان می دهد که آنان در تبلیغ به اصول روانشناسی فردی و اجتماعی توجه کامل داشته اند.
حضرت زینب (س) نیز، در امر رساندن پیام امام حسین علیه السلام به جهانیان از این اصول از جمله تحقیر دشمنان، تکریم دوستان، تحریک عواطف و مخاطب شناسی استفاده نموده است.
وقتی که با کوفیان سخن می گوید، در آغاز خطبه بر اصالت خاندان خودش تاکید می ورزد و از پیامبر صلی الله علیه و آله تعبیر به پدر می کند تا عواطف و احساسات مردم را در اختیار بگیرد و آنان خود بخود آماده قیام و شورش شوند.
و در فراز اول خطابه خود به بزرگترین نقطه ضعف کوفیان یعنی سست عنصری و عهد شکنی اشاره می کند و آنان را از این راه تحقیر می کند.
و باز آن بانوی بزرگوار را می بینیم که در کاخ ابن زیاد، او را «پسر مرجانه » می خواند که برای عبیدالله توهین آمیزترین و رسوا کننده ترین القاب است که حاکی از نامشروع بودن وجود وی و بدنام بودن مادرش می باشد و آن چنان ضربه بر پیکر لرزان عبیدالله می زند که تصمیم به قتل زینب (س) می گیرد.
و در فرازی از خطبه آتشین خود در خطاب به یزید به معرفی یزید، پدر، جد و جده اش می پردازد و بر اصالت خاندان خود تاکید می ورزد و می فرماید:
«وکیف یرتجی مراقبة من لفظ فوه اکباد الاذکیاء ونبت لحمه من دماء الشهداء..» . (16) .
«و چگونه توقع و امید دلسوزی از آن کسی باشد که دهانش جگر پاکان را جوید و بیرون انداخت و گوشتش از خون شهیدان روئید. ..» و نیز از مقایسه بین دو خطبه ای که در کوفه و شام بیان فرمود به این نتیجه می رسیم که اصل مخاطب شناسی را کاملا رعایت کرده است، زیرا که در کوفه اکثر مخاطبین او عموم مردمند که در جهل و ناآگاهی به سرمی برند و به مقتضای حال، سخن را در خور فهم مخاطبین بیان می نماید. و آنان را از جنایتی که مرتکب شده اند و نیز از شخصیت شهیدان آگاه می سازد. ولی در شام در مجلس یزید، چون خواص حضور دارند و همه دارای آگاهی نسبت به امور هستند لحن خطاب فرق می کند و در نتیجه به رسوا کردن و مایوس نمودن یزیدیان می پردازد.
آنچه اشاره شد اجمالی از سیاست ها و شیوه های تبلیغی آن بزرگوار بود. شیوه های دیگری از قبیل شجاعت، شهامت، فصاحت و بلاغت و وقت شناسی از دیگر روش های تبلیغی آن بزرگوار بوده است.
پی نوشت ها:
1) بحار الانوار، ج 6، ص 54 .
2) معالی السبطین، ج 2، ص 55 .
3) سوگنامه آل محمد، ص 393 .
4) معالی السبطین، ص 31; بحار ج 45 ص 59; نفس المهموم، ص 210.
5) دیوان محتشم، بند 8 و 9 .
6) جزایری، سید نور الدین، خصایص زینبیه، ص 296 .
7) عمادزاده، حسین، حضرت زینب کبری (س)، ص 150 .
8) ترجمه لهوف ص 146- 148 .
9) فرقان 25: «ویوم یعض الظالم علی یدیه یقول یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا» روزی که ستمگر دستان خود را به دندان گزد و می گوید: ای کاش راهی را که رسول در پیش گرفته بود، در پیش گرفته بودم.
10) برخی بر این باورند که ام کلثوم در اینجا همان زینب (س) است.
11) بحار الانوار، ج 4، ص 114 .
12) مقتل مقرم، ص 371 .
13) همان ص 307 .
14) آل بیت النبی فی مصر، ص 53- 52 به نقل از کتاب پیام آور عاشورا، ص 288 .
15) بحار الانوار، ج 45، ص 135- 133 .
16) بحار، ج 45، ص 133- 135 .
سلام بسیار زیبا بود. موفق باشید
سِر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ
پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان
در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود
زخمه زخمی ترین فریاد، در چنگ سکوت
از طراز نغمه وا می ماند اگر زینب نبود
در طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخ
در گلوی چشم ها می ماند اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی، بی سوار و بی لگام
در بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب
پشت کوه فتنه ها می ماند اگر زینب نبود
سلام متشکرم. اگر اجازه بدین از مطالبتون کپی برداری کنم؟
ای شام، کربلای تو یا زین العابدین
دل بزم ابتلای تو یا زین العابدین
یک عمر در فراق جوانان هاشمی
شد خونِ دل، غذایِ تو یا زین العابدین
شهادت امام سجاد(ع) تسليت باد
فرم در حال بارگذاری ...