ماهیت مختار
درباره مختار عقايد مختلفي وجود دارد. برخي به او با نظر منفي مينگرند و برخي او را کاملا تاييد مينمايند. اما آنچه از مجموع گفتهها و روايات استفاده ميشود اين است که وي فردي مؤمن و معتقد به امامت امام سجاد(عليهالسلام) بوده و در هنگام قضيه عاشورا در زندان بوده و پس از آزادي از زندان درصدد انتقام برآمد و قاتلين حضرت سيدالشهداء(عليهالسلام) و اصحاب آن حضرت را به قتل رساند.
مختار سال اول هجري در طائف متولد شد و پدرش «ابوعبيده ثقفي» از صحابه است. مادرش «دومه» بارها در خواب، بشارت داشتن فرزندي شجاع را ديده بود.
...
هنگام ورود «مسلم بن عقيل» به کوفه، مختار ميزبان او بود. مختار براي آماده سازي زمينه و سربازگيري به اطراف کوفه ميرود که مسلم با مشکلات کوفه روبرو ميشود. به محض اطلاع مختار به کوفه باز ميگردد. و با گروهي از سربازان «ابن زياد» که خبر کشته شدن مسلم را ميدهند ميجنگد و فرمانده آن سربازان را ميکشد. مختار هنگام واقعه عاشورا در زندان اسير است. بالاخره با تحمل و رنجها و شکنجهها از زندان آزاد ميشود.
بي پروا سخن گفتن او در برابر حکومت ظلم يک خصيصه اخلاقي اوست. مختار در فکر انجام يک کار بنيادي براي حريم ولايت است و به قيام ميانديشد تا زمينه حکومت براي امام سجاد(عليهالسلام) فراهم شود. مختار هنگام حمله سربازان يزيد به مدينه و مکه که بعد از واقعه عاشورا اتفاق افتاد در مکه حضور داشت و مبارزه کرد. او براي کسب اجازه از امام سجاد(عليهالسلام) نزد «محمد بن حنيفه» - فرزند امام علي(عليهالسلام) - ميرود تا توسط او کسب اجازه کند(البته برخي اين کار را دليل بر اين ميدانند که او محمد حنفيه را امام خود ميدانسته که پاسخ گفته شده که کار او از روي تقيه بوده است.)
مختار به سخنراني و روشنگري مردم ميپردازد، ولي بار ديگر به زندان ميرود. وي از طريق سفارش «عبدالله بن عمر» که شوهر خواهر اوست و در دربار نفوذ دارد آزاد ميشود، البته به شرط سوگند و ضمانت از وي. او هنگامي که آزاد شد، گفت: چقدر نادانند، گمان ميکنند من به اين سوگند پايدار خواهم ماند.
مختار توانست فرزند مالک اشتر يعني، ابراهيم بن مالک اشتر را نيز همراه خود سازد. در اين زمان در کوفه درگيريهاي درون شهري انجام ميشد که بالاخره منجر به فتح کوفه گرديد. جالب است بدانيد که اکثريت آناني که به مختار پيوسته بودند ايراني بودند. مختار در کوفه به ساماندهي حکومت پرداخت و آماده نبرد با لشکريان شام به فرماندهي عبيدالله بن زياد و منافقان داخلي شد.
در نبردي سپاه هزار نفري عبيدالله، سپاه 3 هزار نفري مختار به فرماندهي يزيد بن انس طي دو مرحله نبرد، به پيروزي رسيدند. مختار دنبال انتقام از قاتلان امام حسين(عليهالسلام) بود. از جمله اين افراد شمر ملعون و حرمله بودند. عمر سعد هم که از طريق مردي ارجمند، از مختار اماننامه گرفته بود، بالاخره خودش با رفتارش اماننامه را لغو کرد و سرش از بدن جدا شد.
عبيدالله بن زياد هم طي نبردي کشته ميشود و سرش را براي مختار ميآورند که او نيز آن را براي امام سجاد(عليهالسلام) ميفرستند. مقر حکومت مختار، کوفه است و امويان و زبيريان و مردم سستايمان هر روز بيشتر از قبل بر ضد او موضع ميگيرند.
مختار لباس رزم ميپوشد و به جنگ به زبيريان ميرود، ولي مجبور به عقبنشيني شده و در دارالاماره، در حالي که دشمن مانع رسيدن آب و غذا به آنها بود، قريب چهار ماه محاصره ميشوند. بالاخره در نيمه ماه مبارک رمضان سال 67 هجري، مختار با 19 نفر از افرادش تصميم به آخرين يورش ميگيرند. او غسل ميکند و با همسرش وداع کرده و به خود عطر ميزند. درِ دارالاماره باز ميشود و او با دهان روزه به شهادت ميرسد.
![رضا ياراحمدي رضا ياراحمدي](https://z-emadi.kowsarblog.ir/media/shared/global/avatars/_evocache/default_avatar_unknown.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1425391638?size=64&default=https%3A%2F%2Fkowsarblog.ir%2Fmedia%2Fshared%2Fglobal%2Favatars%2Fdefault_avatar_unknown.jpg)
سلام
در مورد مختار اختلافات گفتاري زيادي وجود دارد ظاهرا عده اي از اهل سنت مي خواهند
شخصيت او را شخصيتي كم ارزش نشان دهند
مطالب شما خيلي خوب بود.
ان شاء الله موفق باشيد. خواستيد به من هم سر بزنيد.
من در حوزه تدريس مي كنم.
موفق و مويد باشيد.
فرم در حال بارگذاری ...
اعیاد شعبانیه مبارک
فرم در حال بارگذاری ...
فضیلت ماه شعبان
فضیلت ماه شعبان
شعبان ماه بسیار شریفى است و به حضرت سید انبیاء صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَ آله منسوب است و آن حضرت این ماه را روزه مىگرفت و به ماه رمضان وصل مىكرد و مىفرمود شعبان، ماه من است هر كه یك روز از ماه مرا روزه بگیرد بهشت برای او واجب میشود و از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است كه چون ماه شعبان فرا میرسید امام زین العابدین علیه السلام اصحاب خود را جمع مىنمود و مىفرمود اى اصحاب من مىدانید
...
این چه ماهى است؟ این ماه شعبان است و حضرت رسول صلى الله علیه و آله مىفرمود شعبان ماه من است پس در این ماه براى جلب محبت پیغمبر خود و براى تقرّب به سوى پروردگار خود روزه بدارید. به حقّ آن خدایى كه جان علىّ بن الحسین به دست قدرت اوست سوگند یاد مىكنم كه از پدرم حسین بن على علیهماالسلام شنیدم كه فرمود شنیدم از امیرالمؤمنین علیه السلام كه هر كه روزه بگیرد در ماه شعبان براى جلب محبّت پیغمبر خدا و تقرّب به سوى خدا؛ خداوند او را دوست میدارد و در روز قیامت كرامت خود را نصیب او میگرداند و بهشت را براى او واجب میکند. p>شیخ از صفوان جمال روایت كرده كه گفت : حضرت صادق علیه السلام به من فرمود كسانى را كه در اطراف تو هستند را بر روزه گرفتن در ماه شعبان ترغیب کن. گفتم فدایت شوم مگر در فضیلت آن چیزى هست؟ فرمود بله همانا كه رسول خدا صلى الله علیه و آله هر گاه هلال ماه شعبان را مىدید به مُنادیى امر مىفرمود كه در مدینه ندا مىكرد: اى اهل مدینه من رسولم از جانب رسول خدا صلى الله علیه و آله به سوى شما. ایشان مىفرماید آگاه باشید همانا شعبان ماه من است پس خدا رحمت كند كسى را كه یارى كند مرا بر ماه من یعنى روزه در آن ماه روزه بگیرد.سپس از حضرت صادق علیه السلام و ایشان از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرد که مىفرمود: از زمانى كه شنیدم منادى رسول خدا صلى الله علیه و آله ندا كرد در ماه شعبان، ترک نشد از من روزه شعبان و ترک نخواهد شد از من تا مدتى كه حیات دارم ان شاء الله تعالى.
سپس مىفرمود كه روزه دو ماه شعبان و رمضان توبه و مغفرت از خدا است.
اعمال این ماه شریف بر دو قِسم است: اعمال مشتركه و اعمال مختصه .
فرم در حال بارگذاری ...
مبعث
عید مبعث را به ساحت مقدس امام زمان ورهبر گرانقدر انقلابمان وهمه شما عزیزان تبریک می گویم .
واقعیت بعث از دیدگاه شیعه
ماجراى بعثت بدان گونه كه قبلا گذشت موضوعى نبود كه یك فرد مسلمان معتقد به آن باشد، و پىبرد كه خاتم انبیا چگونه به مقام عالى پیغمبرى رسیده است. ما پس از بررسىهاى لازم از مجموع نقلها به این نتیجه رسیدهایم كه آنچه در منابع شیعه و احادیثخاندان نبوت رسیده است، واقعیتبعثت را چنان روشن مىسازد كه هیچ یك از اشكالات گذشته مورد پیدا نمىكند.
از جمله احادیثى كه بازگو كننده حقیقتبعثت است و آغاز وحى را به خوبى روشن مىسازد، روایتى است كه ذیلا از لحاظ خوانندگان مىگذرد:
...
پیشواى دهم ما حضرت امام هادى (علیه السلام) مىفرماید: «هنگامى كه محمد (صلى الله علیه و آله) ترك تجارت شام گفت و آنچه خدا از آن راه به وى بخشیده بودبه مستمندان بخشید، هر روز به كوه حراء مىرفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار مىنگریست، و شگفتىهاى رحمت و بدایع حكمت الهى را مورد مطالعه قرار مىداد.
به اطراف آسمانها نظر مىدوخت، و كرانههاى زمین و دریاها ، درهها ، دشتها و بیابانها را از نظر مىگذرانید، و از مشاهده آن همه آثار قدرت و رحمت الهى، درس عبرت مىآموخت.
ازآنچه مىدید، به یاد عظمتخداى آفریننده مىافتاد. آن گاه با روشن بینى خاصى به عبادت خداوند اشتغال مىوزید. چون به سن چهل سالگى رسید خداوند نظر به قلب وى نمود، دل او را بهترین و روشنترین و نرمترین دلها یافت.
در آن لحظه خداوند فرمان داد درهاى آسمانها گشوده گردد. محمد (صلى الله علیه و آله) از آنجا به آسمانها مىنگریست، سپس خدا به فرشتگان امر كرد فرود آیند، و آنها نیز فرود آمدند، و محمد (صلى الله علیه و آله) آنها را مىدید. خداوند رحمت و توجه مخصوص خود را از اعماق آسمانها به سر محمد (صلى الله علیه و آله) و چهره او معطوف داشت.
در آن لحظه محمد (صلى الله علیه و آله) به جبرئیل كه در هالهاى از نور قرار داشت نظر دوخت. جبرئیل به سوى او آمد و بازوى او را گرفت و سخت تكان داد و گفت: اى محمد! بخوان. گفت چه بخوانم؟ «ما اقرا»؟
جبرئیل گفت: «نام خدایت را بخوان كه جهان و جهانیان را آفرید. خدائى كه انسان را از ماده پست آفرید (نطفه). بخوان كه خدایتبزرگ است. خدائى كه با قلم دانش آموخت و به انسان چیزهائى یاد داد كه نمىدانست». پیك وحى، رسالت خود را به انجام رسانید، و به آسمانها بالا رفت. محمد (صلى الله علیه و آله) نیز از كوه فرود آمد. از مشاهده عظمت و جلال خداوند و آنچه به وسیله وحى دیده بود كه از شكوه و عظمت ذات حق حكایت مىكرد،بىهوش شد، و دچار تب گردید.
از این كه مبادا قریش و مردم مكه نبوت او را تكذیب كنند، و به جنون و تماس با شیطان نسبت دهند، نخست هراسان بود. او ازروز نخستخردمندترین بندگان خدا و بزرگترین آنها بود. هیچ چیز مانند شیطان و كارهاى دیوانگان و گفتار آنان را زشت نمىدانست.
در این وقتخداوند اراده كرد به وى نیروى بیشترى عطا كند، و به دلش قدرت بخشد. بدین منظور كوهها و صخرهها و سنگلاخها رار براى او به سخن در آورد. به طورى كه به هر كدام مىرسید، به وی اداى احترام مىكردند. و مىگفت: السلام علیك یا حبیب الله! السلام علیك یا ولى الله! السلام علیك یا رسول الله! اى حبیب خدا مژده باد كه خداوند تو را از همه مخلوقات خود، آنها كه پیش از تو بودهاند، و آنها كه بعدها مىآیند برتر و زیباتر و پرشكوهتر و گرامىتر گردانیده است.
از این كه مبادا قریش تو را به جنون نسبت دهند، هراسى به دل راه مده. زیرا بزرگ كسى است كه خداوند جهان به وى بزرگى بخشد، و گرامى بدارد! بنابراین از تكذیب قریش و سركشان عرب ناراحت مباش كه عنقریب خدایت تو را به عالىترین مقام خواهد رسانید، و بالاترین درجه را به تو خواهد داد.
پس از آن نیز پیروانتبه وسیله جانشین تو على بن ابیطالب (علیه السلام) ازنعمت وصول به دین حق برخوردار خواهند شد، و شادمان مىگردند. دانشهاى تو به وسیله دروازه شهر حكمت و دانشت على بن ابیطالب در میان بندگان و شهرها و كشورها منتشر مىگردد.
به زودى دیدگانتبه وجود دخترت فاطمه (سلام الله علیها) روشن مىشود، و از وى و همسرش على، حسن و حسین كه سروران بهشتیان خواهند بود، پدید مىآیند.
عنقریب دین تو در نقاط مختلف جهان گشترش مىیابد. دوستان تو و برادرت على پاداش بزرگى خواهند یافت. لواى حمد را به دست تو مىدهیم، و تو آن را به برادرت على مىسپارى. پرچمى كه در سراى دیگر همه پیغمبران و صدیقان و شهیدان در زیر آن گرد مىآیند، و على تا درون بهشت پرنعمت فرمانده آنها خواهد بود.
من در پیش خود گفتم: «خدایا! این على بن ابیطالب كه او را به من وعده مىدهى كیست؟ آیا او پسر عم من است؟ ندا رسید اى محمد! آرى، این على بن ابیطالب برگزیده من است كه به وسیله او این دین را پایدار مىگردانم، و بعد از تو برهمه پیروانتبرترى خواهد داشت. (13)
در این حدیث همه چیز راجع به آغاز كار پیغمبر گفته شده است. جاى تعجب است كه مفسران اسلامى به خصوص مفسران شیعه از این حدیث شریف و نقل آن درتفسیر سوره اقرا غافل ماندهاند، با اینكه نكات جالب و تازهاى از تاریخ حیات پیغمبر را بازگو مىكند، كه مى باید مسلمانان از آن آگاه گردند.
ملاحظه مىكنید كه پیغمبر بدون هیچ گونه تشریفات مادى یا اشكالاتى كه در احادیث اهل تسنن بود، به مقام عالى پیغمبرى رسید. با قدمهائى شمرده و دیدى وسیع و قدرتى خارق العاده به خانه بازگشت.
همین كه وارد خانه شد پرتوى از نور و بوئى خوش فضاى خانه را فرا گرفت. خدیجه پرسید این چه نورى است؟ پیغمبر فرمود: این نور نبوت است. اى خدیجه! بگو لا اله الا الله و محمد رسول الله. سپس پیغمبر ماجراى بعثت را چنانكه اتفاق افتاده بود براى خدیجه شرح داد و افزود كه جبرئیل به من گفت: «از این لحظه تو پیغمبر خدائى».
خدیجه كه از سالها پیش هالهاى از نور نبوت درسیما درخشان همسر محبوب خود دیده و از كردار و رفتار و گفتار او هزاران راز نهفته و شادى بخش خوانده بود گفت: به خدا دیر زمانى است كه من در انتظار چنین روزى به سر بردهام، و امیدوار بودم كه روزى تو رهبر خلق و پیغمبر این مردم شوى. (14)
بدین گونه محمد بن عبدالله برازندهترین مردم قریش كه سوابق درخشان او نزد عموم طبقات روشن و از لحاظ ملكات فاضله و سجایاى اخلاقى و خصال روحى شهره شهر بود، برفراز كوه حراء از جانب خداوند یكتا به مقام عالى نبوت و رهبرى خلق برگزیده شد، و خاتم انبیا گردید.
فرم در حال بارگذاری ...
منتظر ظهور
اللهم عجل لولیک الفرج یا حجه بن الحسن العسگری
![](https://z-emadi.kowsarblog.ir/media/users/e_asghari/profile_pictures/_evocache/175534-78511c208e7d95ae90167ab09145fbce-l.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1430806852)
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعا
![](https://z-emadi.kowsarblog.ir/media/users/support2/profile_pictures/_evocache/support.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1441208082)
سلام خانم عمادی. خسته نباشید. به سامانه خوش آمدید . سوالات خود را در بخش تماس با پشتیبانی وارد نموده یا با تلفن 2144302 تماس بگیرید . یا علی
فرم در حال بارگذاری ...