برکت و عظمت ولایت علی(ع)
حجة السلام والمسلمین قدس از شاگردان آقا می گوید:
« روزی آقا در ارتباط با ولایت و عظمت آن فرمودند: در نجف یا کاظمین یکی از آقایان قریب 10 یا 15 نفر از اهل علم را برای ناهار دعوت کرده بود ولی فرستاده آقا اشتباهاً طلاب یک مدرسه را که قریب 60-70 نفر بودند دعوت کرده بود. وقتی میهمانان آمده بودند وی دیده بود گذشته از این که جا برای نشستن آنها کم است غذا نیز خیلی اندک است، بی درنگ به ذهنش خطور کرد که آیت الله حاج شیخ فتحعلی کاظمینی را از جریان با خبر سازد.
وقتی خبر به آقا رسیده بود فرموده بود: دست به کار نشوند تا من بیایم. تا اینکه ایشان تشریف می آورد و می فرماید: یک پارچه سفید آب ندیده برایم بیاورید. و ظرف برنج را وارسی کرد و سرپوش را برداشته و آن پارچه را به جای سرپوش می گذارد و می فرماید: حال ظرفها را به من بدهید، من غذا می ریزم و شما تقسیم کنید، و مکرر می فرموده است:
« ها علیّ (ع) خیر البشر، و من أبی فقد کفر: هشدار، که علی علیه السلام بهترین
انسانهاست، و هر کس [ولایت او] را نپذیرد[ به خدا ] کفر ورزیده است.
بحار الانوار، ج26، ص306، روایت 66 و 68 »
تا اینکه به شرافت مقام شامخ علی علیه السلام تمام میهمانان را از آن دیگ غذا داده بود و هنوز طعام دیگ به آخر نرسیده بود ».
یکی دیگر از شاگردان آقا (آقای تهرانی) این قضیه را نقل میکرد:
« آن گونه که به یاد دارم حضرت استاد این قضیه را مکرر به این صورت نقل می فرمودند که مرحوم حاج میرزا حسین نوری(ره)، صاحب کتاب «مستدرک الوسائل» در سامراء به شخصی فرموده بودند که برای شب پنجشنبه و جمعه صد نفر را دعوت کن، ولی شخص قاصد صد نفر را برای شب پنجشنبه دعوت کرده بود ( در حالی که منظور حاجی نوری(ره) این بود که پنجاه نفر برای شب پنجشنبه، و پنجاه نفر برای شب جمعه دعوت کند، و برای شب پنجشنبه غذای پنجاه نفر را تدارک دیده بود. )
وقتی حاجی از جریان باخبر می شود می فرماید: سریعاً آخوند ملا فتحعلی سلطان آبادی (ره) را که در سامراء اقامت داشته است، خبر کنید. مرحوم آخوند به محض اطلاع از قضیه می فرماید: غذا را نکشید تا من بیایم. وقتی تشریف می آورند می فرماید: یک پارچه آب ندیده بیاورید، پارچه را می آورند و ایشان آن را روی ظرف غذا قرار می دهد و سه بار دست خود را روی پارچه می کشند و در هر بار می فرمایند: « ها علی(ع) خیر البشر، من أبی فقد کفر. » و بعد می فرمایند: حالا غذا را بکشید، غذا را می کشند و تمام مهیمانها را غذا می دهند. »
سلام گل نرگس
به نام آن كه انسان را مسافر كاروان انتظار گردانيد
سلام اى گل نرگس، اى كه شيرين ترين انتظار، انتظار توست
و بهترين منتظر، منتظر توست
مى توانم در يك كلمه پر معنا بگويم:
گر عشقى هست و عاشقى
نام تو معشوق و من عاشق و شيفته توأم
در انتظارت مى مانم و از خداى بزرگ مى خواهم كه ظهورت را نزديك گرداند
ما محتاج يك نگاه گذراى شما هستيم، زودتر ظهور كن و قلب رهبرمان را شاد گردان
ما و رهبرمان در انتظار تو مى مانيم.
خدا كند كه بيايى و ما هم يكى از يارانتان باشيم
***
به جز دستهای پر قدرت تو راهی نیست که قلب پر از فراموش من از نام پر از حیاط تو آکنده شود و می دانم ، می دانم مهربانی تو را آن قدرت هست که قلبم را چنان وسعتی بخشد که از محبت تو سیراب شود.
آقای من کرم کن و بر من بتاب …
مهدی جان !
دردهای زیادی است که به آنها وعده داده ام با آمدنت علاج می شود. جمعه ها دم غروب وقتی آسمان از اندوه نیامدنت دوباره مثل صدها سال دیگری که خون گریسته است اشک سرخ می بارد به خود می گویم :
” آقایم باز هم نیامد…..”
درست جمعه ها ، وقتی قلبم و قلب همه از تنگی فراغت مثل لاله ای که زیر پا لگد شود چروکیده و رنجیده می شود با خود می گویم ایت درد عاقبت مرا خواهد کشت ، و بعد به خود نهیب می زنم که
** او خواهد آمد **
و آنگاه از دیدگانم قطره ای اشک می چکد و از سوزان ترین پرده اندوهم می گویم :
مهدی جان درست که من بدم و لایق تو نیستم امّا ،)
برای رسیدن به آرامش مداد شوید
|
حال مسلمانان در عصر غيبت و لزوم چاره انديشى براى مقابله با كفّار
- زیر مجموعه: فرمایشات آیت الله بهجت«قدّس سرّه»
اگر دو گروه در برابر هم قرار گرفته و با يكديگر در حال جنگ باشند، و يك فرد از اين دو گروه راه پيدا مى كرد و رييس گروه ديگر را مى ربود، گروه بى رييس يكى از دو راه را دارند:
يا بايد تسليم شوند، و يا بدون رهبر با دشمن مخالف بجنگند.
حال ما مسلمانان با كفّار تقريبا همين طور است. مسلمانان زعيمى ندارند كه در زير لوا و پرچم او قرار گيرند؛ زيرا سنّى ها كه اصلاً قايل به زعيم و امام نيستند، و شيعه هرچند اعتقاد به امام ـ عليه السّلام ـ، دارد ولى در عمل و وضعيّات مانند سنّى ها هستند و با آنها فرقى ندارند!
بنابراين، آيا حال كه همه ى مسلمانان ـ چه شيعه و چه سنّى ـ اعتقادا و يا عملاً زعيم ندارند، نبايد در كنار هم بنشينند و چاره انديشى كنند؟!
آيا نبايد محافظت و مواظبت كنيم؟! آيا نبايد بنشينيم و راه محافظه را پيدا كنيم كه چگونه از دست دشمن در امان باشيم تا دين و دنيا و مذهب ما محفوظ بماند؟ از جمله راه هاى محافظت و مواظبت اين است كه اولاً: فريب كفّار را نخوريم، ثانيا: آن چه را كه به ما هديه(!) مى دهند ـ تا مجذوب آنها شويم و از اين راه بر ما مسلمانان و منافع ما مسلّط شوند و بر ما ظلم و ستم كنند ـ قبول نكنيم.
اقرب طوايف به حقّ و واقعيّت از ميان اديان آسمانى، مسلمانان هستند و احقّ از همه ى فرقه هاى مختلف مسلمانان، طايفه ى شيعه است كه مخذول و ذليل و اِماء و عبيد كفّار مى باشند!
تبلیغ دین در تلویزیون عجیب نیست
نگاهی به مجموعه تلویزیونی شاید برای شما اتفاق بیافتد
گروه سینما وتلویزیون تبیان: رابطهی دین با رسانه، قدمتی از زمان اختراع صنعت چاپ دارد و از آن زمان، ایجاد ارتباطی صحیح و موثر بین دین و وسایل ارتباط جمعی و تنظیم ساز و کار و ارایهی راه کارهایی که به برقراری موثر این ارتباط کمک کند، مورد توجه هر دو قرار گرفته است. در ارتباط متقابلی که به این ترتیب شکل گرفت، گاه راسانههای جمعی مشروعیت خود در میان مردم را با پرداختن به متون و آموزههای دینی کسب کردهاند و گاه دین با بهرهگیری از ویژگی و امکانات خاص هر رسانه، برای اشاعه و تبلیغ خود به این وسایل روی آورده است.
مطالعهی نقش رسانه در اشاعهی دین و متقابلا نقش دین در تسهیل رابطهی میان مردم و رسانه، سالهاست که در علوم اجتماعی، علوم ارتباطات، مطالعات فرهنگی و دین جایگاه ویژهای پیدا کرده است. با ظهور رسانههای جدید و نظریههای ارتباطی خاص آنها و البته به تبع شرایط اجتماعی هر دوره، نگاههای تازهای در خصوص تعامل دین و رسانه شکل گرفته است. از یک سو اندیشمندان ارتباطات به ارتباط متقابل این دو حوزهی مهم اجتماعی پرداختهاند و از سوی دیگر محققان حوزهی دین نیز با مطالعهی تکنولوژیهای نوین ارتباطی، سعی در برقراری رابطهی موثر بین این دو و نهایتا انتقال درست و روشن مفاهیم دینی با استفاده از رسانههای جدید داشتهاند.