اهانت به ساحت مقدس پیامبر عظیم الشان اسلام (ص)
استهزا و اهانت به پیامبران الهی(علی نبینا و آله و علیهمالسلام) ریشهای به قدمت بعثت انبیای الهی دارد. منشأ این روش پلید که از همان ابتدا آگاهی و جهالت بود، همچنان ادامه دارد. در این میان، جاهلان بازیخورده بودند و آگاهان طراح و برنامهریز.
با بعثت پیامبر اعظم(ص) بهعنوان اشرف مخلوقات و آخرین فرستاده خداوند سبحان، هزینه مقابله با پیامبر(ص) بهویژه با سلاح دشنام و توهین، آنچنان سنگین شد که کمتر کسی جرئت میکرد به آن روی آورد، آنانی هم که گستاخانه به این عمل شنیع روی آوردند، سزایشان مرگ بود.
پس از قدرتنمایی اسلام در دنیای معاصر و تغییر دادن معادلات قدرت جهانی، دستهای پشت پرده سیاست بهگمان باطل و شیطانی اینکه با اهانت به پیامبر اعظم(ص) میتوانند تغییراتی بهنفع خود در وضع موجود ایجاد کنند، به این عمل نفرتانگیز روی آوردند؛ اما با وجود تلاش و ترفندهای گوناگون، به سبب هوشیاری عالمان دین و مسلمانان غیور و باحمیت، راه به جایی نبردند. زندگی سیاهچالی نویسنده کتاب موهن آیات شیطانی و همچنین طراح دانمارکی کاریکاتورهای اهانتآمیز، نمونه بارز آن است. درباره فیلم «جنگجوی بیابان» که اخیراً فردی صهیونیستی - آمریکایی به نام «سام باسیل» آن را ساخت نیز وضع به همین منوال است.
با اینکه نظر قوی این است که پشت تمام این اقدامات پلید و نفرتآور، اهداف سیاسی مشخصی وجود دارد که باید با دقت شناسایی شود و برخورد لازم با آن صورت گیرد؛ اما یک طرف قضیه که در برخورد با موضوع، رکن محسوب میشود، واکنش مسلمانان است که معمولاً در این قضایا بسیار هوشمندانه عمل کردهاند. کشته شدن سفیر آمریکا به همراه سه دیپلمات دیگر این کشور در لیبی و حمله به سفارتخانههای آن در بسیاری از کشورهای اسلامی، هزینه کمی برای آمریکا نیست؛ اما بهنظر میرسد نباید به این مقدار بسنده کرد ، باید علاوه بر پیگیری ممنوعیت چنین اقدامات سخیفی در مجامع حقوقی بینالمللی آنچنان هزینه چنین اهانتهایی را برای اهانت کنندگان که در راس آنها آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند بالا برد که دیگر جرئت چنین کارهایی را نداشته باشند تا صحنهگردانان این امور به بهانه آزادی دروغین از برخورد با این هتاکان که خودشان به آنها برنامه و فرمان هتاکی دادهاند، طفره نروند.
پیام امام خمینی به ملت ایران در تسلیت فاجعه 17 شهریور
بسم الله الرحمن الرحیم
(وبشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انالله و اناالیه راجعون اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمت و اولئک هم المهتدون).
وقتی شما را ای فرزندان عزیز اسلام خداوند متعال تسلیت می دهد‚ آیا باز هم محتاج به تسلیتید خداوند عزوجل می فرماید: بشارت بده صبر کنندگان را‚ کسانی که هر مصیبتی می بینند به حساب خدا تحمل می کنند و می گویند ما همه برای خدا خلق شده ایم‚ برای خدا زندگی می کنیم و وقتی بمیریم از بین نمی رویم بلکه به سوی خدای مهربان برمی گردیم. صلوات و رحمت خدا برایشان‚ اینها هستند که به آرزوی انسانی رسیده اند.
معذلک من به نیابت حضرت ولی عصر امام زمان (ع) به همه مسلمانان جهان مصیبت چهارم شوال سال 98 ق (17 شهریور) را خاصه به خانواده های داغدار تسلیت می گویم و در عین حال تبریک و خدا شاهد است مصطفای من تنها آن نبود که سالش نزدیک است‚ بلکه همه به خاک و خون کشیده های حادثه شوال مصطفاهای من بوده اند.
من این استقامت را و این فیض شهادت را که خداوند متعال نصیب فرزندام فرمود به پدران و مادران و همه بستگانشان تبریک می گویم و چنین کشته شدنی که افتخار دارد‚ بزرگترین آرزوی منست‚ و شاید نزدیک باشد.
اما فرج و پیروزی حق بر باطل از آن نزدیک تر است و از این پس جا دارد که همه کارهای خود را تعطیل کنیم‚ نه برای همیشه که به همین زودی ظالم جبار سرنگون می شود. در باز کردن مغازه ها و کارخانه ها عجله نکنید. در تقویت روحیه و ایمان کسانی که ضعیف اند بکوشید که روزی دست خداست. چند روز تعطیل کسب و کار برای رضای خدا کسی را از گرسنگی نمی کشد. عزت و ثروت دست خداست. از مرگ نترسید که حیات و ممات به دست خداست. تعطیل را ادامه دهید که فرج نزدیک است.
روح الله الموسوی الخمینی
*** صحیفه نور ج 2 صفحه 102 تاریخ سخنرانی: 21/6/1357
17 شهریور عامل شتابدهنده انقلاب اسلامی
دولت جمشید آموزگار و پس از آن دولت شریفامامی كه با شعار وحدت ملی پا در عرصه سیاست تلاطمزده ایران گذارد، استراتژی تعدیل را سرلوحه كار خود قرار داد تا از این رهگذر، مانع تاخیر در پیروزی انقلاب شود.
بر این مبنا، محمدرضا شاه پهلوی كوشید با دادن امتیازات بیشتر به مخالفان، از شدت بحران بكاهد. او به مخالفان میانهرو و غیرمذهبی بویژه جبهه ملی نیز امتیاز داد؛ بنابراین در سالگرد انقلاب مشروطه اعلام كرد كه بزودی یك دموكراسی نوع غربی برقرار خواهد شد و همه احزاب بجز حزب توده خواهند توانست در مبارزه انتخاباتی آینده شركت كنند. شاه همچنین 261 زندانی سیاسی دیگر را بخشید.
شریف امامی نیز پس از تشكیل دولت كوشید تا نظر مذهبیها را جلب كند، بنابراین تقویم شاهنشاهی را لغو كرد. بیشتر روحانیون عالیرتبهای را كه از سال 1354 زندانی شده بودند آزاد كرد، كمكهای دولتی به حزب رستاخیز را قطع كرد، 57قمارخانه وابسته به بنیاد پهلوی را بست، از اعضای فاسدتر خانواده سلطنتی خواست تا برای مدت زیادی از كشور خارج شوند و با انحلال پست امور زنان، یك وزارت مشاور و سرپرستی اوقاف تشكیل داد. همچنین با تبلیغات زیادی، مبارزه گستردهای علیه چهرههای سرشناس منتسب به بهاییان آغاز كرد. هویدا از پست وزیر دربار بر كنار شد، هژبر یزدانی سرمایهدار و ثروتمند به جرم یك سرقت بزرگ دستگیر شد و 2 نظامی عالیرتبه، پزشك مخصوص شاه و مدیرعامل هواپیمایی ملی ایران نیز به بهانه بهایی بودن پاكسازی شدند.(1)
اما هیچیك از این تمهیدات نتوانست مانع جوشوخروش ملت ایران شود. یراوند آبراهامیان در كتاب «ایران بین دو انقلاب» 4 علت عمده برای شكست سیاست یكساله تعدیل حكومت پهلوی نام میبرد.
1 ـ سركوب و خفقان 50 ساله همه اتحادیههای كارگری آزاد، انجمنهای حرفهای مستقل و احزاب مخالف دارای سازمانهای ریشهدار را كاملا از بین برده بود. (باید اذعان كرد پس از آن كه شاه تصمیم گرفت به مخالفان میانهرو همچون جبهه ملی امتیاز بدهد تا كمی از شدت بحرانها و فشارها بكاهد، عملا دریافت كه برخورد قهرآمیزش با تمامی احزاب باعث شد هیچیك از این احزاب جایگاهی در میان عامه مردم نداشته باشند تا در مواقع لزوم یاریگر حكومت مركزی شوند.)
2 ـ تغییر ناگهانی اوضاع با ركود اقتصادی كه عامل پیدایش تعداد زیادی كارگر بیكار و خشمگین بود.
3 ـ تظاهرات و راهپیماییهای پی در پی، صحنه سیاست را از اتاقهای برنامهریزی و میزهای مذاكره به خیابانها و محلههای فقیرنشین و پرجمعیت كشاند.
4 ـ ادامه مبارزه از سوی امام. ایشان در اعلامیه شب عید فطر بیان میدارد كه این وظیفه همه مسلمانان است كه تا آخر در برابر رژیم بایستند.(2)
پروفسور جی سی هرویتس، رئیس موسسه خاورمیانه در دانشگاه كلمبیا درباره علت انقلاب مردم ایران در سال 1357 میگوید:
عوامل موثر در پرورش کودک برای صالح شدن
در پرورش مذهبی کودکان عوامل متعددی دخالت دارند که مهمترین آنها خانواده و مدرسه و اجتماع است و درباره هر کدام مباحثی قابل ذکر است. آنچه در هر یک از موارد فوق مطرح است، جنبه های مربوط به صحت انتقال در تعالیم، استواری و محکمی یک فکر و عرضه آن به شیوه ای نیکو است. اهمیت صحت مطالب از آن روست که باید اصل صداقت را به نوع غیر مستقیم آموزش دهیم. اهمیت استواری از آن رو که آموزش ها باید با دلیل و برهان باشد تا راحتتر برای کودک نفوذ داشته باشد و اهمیت شیوه نیکو از آن رو که نوع روش ها می تواند میزان نفوذ را کاهش یا افزایش دهد، او را مشتاق و یا منزجر سازد. تعلیمی که افراد از مربیان دریافت می دارند خود ممکن است سبب و موجبی برای پذیرش بهتر و بیشتر مذهب و یا ترک و فرار او از مذهب شود. انسان ها در سنین رشد و بزرگسالی در وضع و موقعیتی هستند که سوابق زندگی، خوی و رفتار، احساس تعلق و هم نیاز مربیان به مذهب و تعالیم آن در رشد و رفتار آنها تاثیر می گذارد. تمرین های مذهبی امروز در سرنوشت حیات بعدی آنها موثر است. نوع برخورد امروز والدین و مربیان برای پایه ریزی حیات بعدی آنها موثر است و به همین جهت در پرورش مذهبی اینان هوشیاری هایی لازم و ضروری است.
کودک براساس آنچه که دیده و شنیده، چه درست و چه غلط می آموزد و عمل می کند و از این دید نقش خانواده در کودک فوق العاده است. از نظر علمی آمادگی خانواده برای پذیرش مذهب و عمل به آن ممکن است سبب پیدایش آمادگی بیشتر در کودک شود. با همه آمادگی های فطری که در کودک سراغ داریم فراموش نخواهیم کرد که اگر خانواده ای نامسلمان و غیر مذهبی باشند، والدین همچون باغبانی دلسوزند که نسل را نیکو پرورش می دهند و از ابتلای به آفات او را مصون می دارند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم از والدین گله دارد که به فرزندان خود نمی رسند و به آنها دین نمی آموزند و یا محیطی برای او پدید نمی آورند که در آن مذهب حاکم باشد. ما معتقد هستیم که اگر والدین و مربیان به صورت صحیحی جنبه مذهبی کودک را رهبری کنند و بکوشند که بذر محبت آفریدگار را در روان کودک نافذ سازند شوق و اشتیاق فوق العاده ای در طفل راجع به مذهب پدید خواهد آمد.
کودکان دین زده یا تربیت دینی؟
تربیت دینی کودکان امری ضروری و لازم است و این ضرورت حداقل از دو دید فردی و اجتماعی قابل رسیدگی است.
تربیت دینی کودکان امری ضروری و لازم است و این ضرورت حداقل از دو دید فردی و اجتماعی قابل رسیدگی است. از لحاظ فردی باید بگوییم که مذهب پایه و مایه همه جوانب و ابعاد زندگی فرد و سبب بسیاری از رشدها و پستی هاست. چه بسیارند امانت های الهی که در سایه بی توجهی اولیای کودک به جنبه های عقیدتی و مذهبی او، لکه دار می شوند و یا کودکانی را می شناسیم که می توانند در آینده ای نزدیک اعضایی مفید به حال خود و اجتماع تربیت شوند.
تربیت مذهبی، کنترلی برای اخلاق، ضابطه ای برای حیات فردی و اجتماعی برای رشد معنویت و آرمانگرائی است. مذهب می تواند تقویت کننده جنبه فراخود یا وجدان اخلاقی طفل باشد و زمینه را برای وسعت بخشیدن به اطلاعات او فراهم آورد. حجاب های شک و تردید در سایه آن پاره می شود و انسان به مراحلی از لحاظ رشد می رسد که در سایه استدلال عقلی میسّر نیست. اگر تربیت مذهبی براساس اندیشه درست، استوار باشد موجب رشد و پیشرفت می شود و فرد را از سقوط می رهاند و برای زحمات کودک پاداشی از درون تهیه می شود و کسی که از طریق نیروها و انگیزه های درونی برای انجام تکالیف و وظایف هدایت شود از آسیب پذیری کمتری برخوردار است. آلودگی ها در او رو به کاهش می گذارد، اضطراب و وسوسه ها که بخصوص در سنین نوجوانی عارض فرد می شود از میان می رود و آرامش نسبی برایش حاصل می آید.
مذهب عامل کنترلی برای فرد است که در اجتماع خود را از ایذاء و شرارت ها دور نگهدارد، اذیت و آزارش به دیگران نرسد، مردم از دست و زبان و شرّش در امان باشند و در حبّ و بغض های اجتماعی، خدا را فراموش نکند.